اشاره:
در بخش اول، مقدماتی درباره تغییر در مفاهیم و مصادیق آن و چگونگی این تغییرات مورد بحث قرار گرفت و در این بخش، به تغییر مفاهیم اولیه از مسئله جنگ در مراحل مختلف، شامل: قبل از حمله عراق، پس از حمله عراق و پس از اتمام جنگ، اشاره خواهد شد.
اشاره:
در بخش اول، مقدماتی درباره تغییر در مفاهیم و مصادیق آن و چگونگی این تغییرات مورد بحث قرار گرفت و در این بخش، به تغییر مفاهیم اولیه از مسئله جنگ در مراحل مختلف، شامل: قبل از حمله عراق، پس از حمله عراق و پس از اتمام جنگ، اشاره خواهد شد.
مقدمه:
فیلسوف آلمانی هویننیگن هون (Deul hoyaingen Huene)، بر این نظر است که میان «تغییر در مفهوم» و «تغییر در کاربرد مفهوم»، تمایز وجود دارد. تغییر در مفهوم، تحت تأثیر تغییر در ویژگیهای مصادیقی که در ذیل مفهوم قرار دارند، صورت میگیرد. با پذیرش نظر «هون» درباره تغییرات مفهومی، ما همواره با دو تغییر متمایز و متفاوت مواجه هستیم: تغییر در معنای مفهوم و تغییر در ویژگی های مصادیقی که در ذیل آن مفهوم قرار می گیرند. با نظر به ملاحظه یاد شده، این پرسش وجود دارد که؛ تغییر در «مفهوم و مصادیق جنگ» در مراحل مختلف، چگونه رخ داده است؟ مهمتر آنکه تغییر در «مصادیق» چگونه تغییر در معنای مفهوم و پیدایش مفاهیم جدید را به دنبال داشته است؟ بررسی حاضر با فرض تغییر در مفهوم و مصادیق آن است، اما چگونگی این تغییرات و تأثیر و تعامل میان آنها محل پرسش است که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
جامعه ایران پس از پیروزی انقلاب و مواجهه با تجاوز عراق، مفهوم جدیدی از جنگ را ادراک کرد که با گذشته تفاوت اساسی داشت. به این اعتبار، ذهنیت و تصویر کنونی جامعه ایران از مسئله جنگ و ابعاد مختلف آن، برآمده از ظهور واقعیّات جدیدی است که با حمله عراق به ایران واقع شد و کنش دفاعی جامعه ایران را در برابر حمله عراق آشکار کرد، سپس منجر به تداوم جنگ در خاک عراق شد و مهمتر از آن، بر نحوه خاتمه جنگ تأثیر اساسی گذاشت.
تعریف جنگ؛ استفاده از ابزار قدرت نظامی برای تأمین اهداف سیاسی، از طریق کشتار و تخریب است. با نظر به تعریف یاد شده، شکلگیری مفهوم «جنگ دفاعی» در جامعه ایران بیش از آنکه ناظر بر ماهیت جنگ و کاربرد ابزاری آن باشد، حاصل ادراک از تأثیر جنگ بر سرِشت و سرنوشتِ جامعه ایران و دفاع در برابر متجاوز بود. بنابراین فهم و باور به «جنگ دفاعی» ناظر بر منطق حاکم بر تفکر و عملکرد جامعه ایران در برابر تجاوز عراق است که ماهیت و صورت دفاعی داشت. بر این اساس، مفهوم اولیه از مسئله جنگ در مراحل مختلف، شامل؛ قبل از حمله عراق، پس از حمله عراق و پس از اتمام جنگ، از نظر معنا و مصداق، تفاوت زیادی کرده است که در ادامه به بخشی از آن اشاره خواهد شد.
ادامه دارد ...
مطالب مرتبط:
+ تأملی بر تحول در مفهوم و مصداق جنگ – بخش دوم
مفهوم رایج از جنگ، در ادبیات و اذهان عمومی بیشتر نظامی است، زیرا با کاربرد تجهیزات نظامی و تاکتیکهای نبرد همراه است. به همین دلیل، جنگ محدود به نیروهای نظامی است و در پادگانها آموزش داده میشود. با این توضیح، این پرسش وجود دارد که؛ چگونه مفهوم جنگ از نظامی به اجتماعی تغییر میکند؟
به نظرم اگرچه استفاده از ابزار نظامی، جنگ را به مفهوم نظامی محدود میکند، اما اهداف جنگ، نقش اساسی در بازتعریف مفهوم جنگ از نظامی به سایر حوزهها، ازجمله مفهوم اجتماعی دارد.
حمله عراق به ایران، به معنای وقوع جنگ بود، اما به دلیل واکنش دفاعی جامعه ایران در برابر تهدید هویتی- موجودیتی، جنگ از مفهوم نظامی، به مفهوم اجتماعی تغییر و لذا از «جنگ دفاعی» سخن به میان آمده است. در واقع کارکرد جنگ و اهداف استفاده از ابزار نظامی توسط عراق، جامعه ایران را در برابر مخاطرات جدید نسبت به تمامیت ارضی، استقلال و موجودیت، به واکنش دفاعی وادار ساخت و به این ترتیب، دفاع همه جانبه و جنگ دفاعی شکل گرفت. علاوه بر این جنگ در جامعه ایران «تاریخمند» شده است و به همین دلیل زمینه های استفاده از تجربه جنگ در زمینه های مختلف وجود دارد.
با فرض صحت توضیح یاد شده، پرسش این است که؛ آیا مفهوم نظامی جنگ، از دفاعی به استراتزیک قابل تغییر است؟ به نظرم اگر جامعه ایران از مزایای حضور منطقه ای ایران در ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی برخوردار شود، این امکان وجود دارد که مفهوم «جنگ دفاعی» به «مفهوم استراتژیک» تغییر پیداکند. به این شکل که،نتایج حاصل از حضور نظامی ایران در منطقه، به داخل ایران امتداد و منافع اقشار مختلف را در زمینه های اقتصادی- اجتماعی و امنیتی تأمین شود. تحقق چنین ملاحظه ای، موجب حمایت از قدرت منطقه ای ایران خواهد شد. متقابلاً تحمیل هزینه های جنگ، بدون دستاوردهای سیاسی- اجتماعی و اقتصادی- امنیتی، موجب تردید درباره حضور نظامی ایران در منطقه خواهد شد.
هم اکنون استفاده از مفهوم «مدافع حرم» و یا «بازدارندگی در برابر تهدیدات نظامی»، گرچه تا اندازه ای علت حضور نظامی ایران را در منطقه تبیین میکند، اما برای تعمیق و ارتقاء آن به سطح استراتژیک و پشتیابانی از نقش و قدرت منطقه ای ایران، به تنهائی کافی نیست. بنابر این تبدیل قدرت دفاعی به تهاجمی، مستلزم ایجاد توانائی باز تولید تبدیل مفهوم جنگ، از دفاعی به استراتژیک است. این مهم نیز بدون فراروی از رویکرد تاریخی و مناقشه آمیز به تجربه جنگ با عراق، حاصل نخواهد شد.