اشاره:
یادداشت حاضر را پیش از این با عنوان «تاریخ را چرا و چگونه باید مطالعه کرد؟»، در 16 خردادماه سالجاری و هفت روز قبل از حمله اسرائیل و آغاز جنگ 12روزه نوشتم. در حالیکه هیچ گونه تصور روشنی از احتمال وقوع جنگ نداشتم. اکنون همان یادداشت را پس از جنگ 12روزه با تغییر عنوان آن و اضافه کردن پاراگراف دوم، برای انتشار آماده کردم. این اصلاحات بیش از آنکه در نسبت با مفهوم جنگ موضوعیت داشته باشد که دارد، بیانگر تأثیر تغییر تاریخی در ضرورت بازبینی فهم از تاریخ است. رخدادهای تاریخی با تکرار، جایگزین می شود و به همین دلیل منطق پیوستگی میان رخدادها به اعتبار هدفگذاری برای مطالعات تاریخی موضوعیت دارد.
********
با فرض اینکه رخدادها در ظرف زمان و مکان و متأثر از شرایط رخ میدهد، این پرسش وجود دارد که با گذشت زمان، مطالعه رخدادهای گذشته، مانند جنگ ایران و عراق، تابع کدام هدف و نتیجه می باشد؟ پرسش طرح شده را در این جستار به بصورت اجمالی و با نظر به مسئله روش شناختی با طرح پرسش دیگری باید پاسخ داد. به این معنا که اگر وقایع بزرگ تاریخی به این دلیل بزرگ است که بر زمانه خود و پس از آن تأثیر گذاشته است، چگونه باید امتداد گذشته به حال را کشف و بررسی کرد؟ آیا با توصیف جزئیات وقایع تاریخی در زمان گذشته، حصول این نتیجه امکان پذیر است؟ در غیر اینصورت تاریخ را چرا و چگونه باید مطالعه کرد؟
فارغ از اعتبار پرسش های یادشده در شرایط متفاوت و ضرورت پاسخ به آن، بنظرم از طریق بازبینی تجربه جنگ 12روزه با تجربه جنگ با عراق، می توان پرسش های طرح شده را از یک امر انتزاعی و قابل تکرار در سایر شرایط، به پرسش های خاص تبدیل و را هنمای پاسخ به آن قرار داد. بعنوان مثال اکنون کدام بخش از تاریخ جنگ با عراق را باید مورد مطالعه قرار داد که فهم از آن موجب فهم از شرایط کنونی شود؟ پاسخ به این پرسش، کارکرد تاریخ جنگ و هدف از مطالعه و به تبع آن، نتیجه را روشن خواهد کرد.
مطالب مرتبط: