
تاکنون غیر از تأکید بر شخصیت اخلاقی و رفتاری، دو مفهوم مورد اجماع، شامل «ناشناختگی» و «شخصیت استراتژیک»، وجه مشترک قضاوت درباره سپهبد شهید غلامعلی رشید، فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء(ص) بوده است. مفاهیمی که به ظاهر متناقض است اما یکدیگر را تکمیل و معنا میکنند.
ریشه ناشناختگی این فرمانده شهید، حضور نداشتن در رسانه و خودداری از سخن گفتن است که با اقتضای جایگاه فکری- مسئولیتی در حوزه راهبردی که نمیتوان همواره سخن گفت و یا هر سخنی را بیان کرد، همخوانی دارد. در عین حال دشواری تعریف از نقش تفکر و موقعیت استراتژیک وی، حتی اگر ضروری و امکانپذیر باشد، به دلیل تجربه جنگ با عراق و گسترش ادبیات دفاعی به جای گفتمان نظامی- استراتژیک، بسیار دشوار است. زیرا بدون وجود گفتمان استراتژیک نمیتوان مسئله جنگ را بعنوان امر استراتژیک و نقش فرمانده شهید را با برخورداری از تفکر استراتژیک، مورد ارزیابی و تفسیر قرار داد، ضمن اینکه، هر آنچه باید گفته شود، به دلیل برخورداری از طبقه بندی، نمیتوان گفت. به همین دلیل گفتار انتقادی- استراتژیک ایشان درباره مسئله جنگ و ضرورت اتخاذ راهبرد تهاجمی، ایجاد تغییرات ساختاری و الزامات فرماندهی یکپارچه و هماهنگ، به جلسات و با افراد خاص محدود شده بود و از طریق نگارش تحولات و تصمیمات استراتژیک در دفتر یادداشتهای روزنوشت شخصی، امیدوار بود در آینده فرصت انتشار آن فراهم شود. در حالیکه تمامی دستنوشتههای ایشان بعنوان منبع تبیین مسائل اساسی و استراتژیک جنگ و درسآموزی از آن، همانند وجود بیبدیلش، در میان موج انفجار و تخریب، از میان رفت. بنابراین امکان طرح نظرات مناقشه آمیز شهید رشید، بدون مستندات آن، چگونه امکانپذیر است؟
با این توضیح، در پاسخ به پرسش طرح شده در عنوان این یادداشت، میتوان گفت: سرشت زندگی سراسر امنیتی و نظامی سردار غلامعلی رشید که از نوجوانی و با مبارزه آغاز و در 72 سالگی به اذن الله بسته شد، با مطالعه، تفکر، تصمیم گیری و فرماندهی همراه بود و همچنان ناشناخته باقی خواهد ماند. زیرا آنچه از شخصیت و رفتار عمومی و خاص ایشان گفته و نوشته خواهد شد، روشن نیست تا چه اندازه با آنچه درباره تفکر و شخصیت کم نظیر یک «فرمانده» ارشد و با تجربه نظامی میتوان گفت، مطابقت و همخوانی داشته و امکانپذیر باشد. بنابراین جز اظهار بهت و حیرت از نحوه شهادت و توصیف فراق جانسوز و غم انگیز وی و محرومیت از همنشینی و همسخنی با مرد اخلاق، تفکر و تدبیر که گذشت زمان نه تنها از آن نخواهد کاست، بلکه افزونتر خواهد شد، چه چیز دیگری میتوان گفت؟

در عین حال چهل روز پس از شهادت ایشان و برای تسلی دلهای نگران و اندوهگین، به برخی از مشخصههایی میتوان اشاره کرد که بیش از آنکه وجه «تمایز» فرمانده شهید را بعنوان یک ضرورت، آشکار و تفسیر کند، بر وجه «تشابه» با سایر فرماندهان شهید استوار است.
سپهبد شهید غلامعلی رشید در زمان جنگ با عراق یکی از اعضای حلقه راهبردی پنج نفره جنگ در سپاه بود که از آن پنج نفر، دو تن شهید و سه تن دیگر باقی ماندهاند. اما پس از جنگ به دلیل مسئولیت جانشینی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و بعدها فرماندهی قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء(ص)، در رأس حلقهای قرار داشت که در طراحی شالوده و ساختار قدرت دفاعی و تهاجمی ج.ا.ایران در سه دهه گذشته، نقش اساسی داشتند که اکثر آنها در تهاجم اولیه اسرائیل، در سحرگاه روز جمعه 23 خرداد 1404 و با هدف خنثیسازی رأس فرماندهی نیروهای مسلح در جنگ، همراه با سایر فرماندهان عضو این حلقه راهبردی به شهادت رسیدند.
در عین حال آنچه رشید عزیز را دوست داشتنی و از سایرین عزیزان متمایز و امکان فرماندهی وی بر اذهان و اقناعسازی آنها را فراهم می کرد، به نظرم برخورداری از قدرت ذهنی در تصویرسازی از جغرافیای منطقه نبرد، شناخت تجهیزات و ساختار نیروهای قابل بکارگیری در صحنه و در نتیجه توانمندی خاص وی در طراحی مانور عملیات، همراه با ترسیم وضعیتهای مختلف در زمان و مکان بود. در واقع شهید رشید از توانمندی شناخت و ترکیب مولفههای قدرت و استفاده از نیروها برای تأمین اهداف نظامی، در موقعیت و وضعیتهای مختلف عملیاتی برخوردار بود. به نظرم این توانمندیها ریشه در عوامل مختلفی داشت که به برخی از موارد آن میتوان اشاره کرد:
1) پیگیری مستمر اطلاعات و ارزیابی از تحولات در حوزه های سیاسی، نظامی و امنیتی
2) برخورداری از مطالعات بسیار وسیع تاریخی، سیاسی و دینی
3) شناخت ظرفیت افراد و آمادگی برای شنیدن نظرات مختلف و بکارگیری آنها
4) قدرت بالای ذهنی برای انتظام بخشی به موضوعات مختلف و ارائه آن
5) اهتمام به تفکر و تامل دائمی درباره وضعیتها و احتمالات مختلف در آینده
و برخی عوامل دیگر که باید جداگانه برای شناسایی برجستگیها و کاستیهای آن تلاش کرد.
مطالب مرتبط: