با فرض اینکه وقوع جنگ به دلیل تأثیرگذاری متغیّرهای گسترده ای که در ابعاد مختلف دارد، نتیجه مجموعهای از عوامل مختلف است، به همین دلیل، ادراک از مسئله جنگ و مولفههای قدرت نظامی- امنیتی و ساختار آن، به دلیل آشکارشدن نتایج جنگ، به قبل و بعد از جنگ قابل تقسیم بندی میباشد. ملاحظه یادشده راهنمای بازبینی مولفه ها و ساختار قدرت دفاعی- بازدارنده در مقایسه با گذشته است. اگر فرصتی حاصل شد، در نظر دارم تجربه جنگ اخیر با اسرائیل را در نسبت با تجربه جنگ با عراق، در ذیل مفهوم بررسی «تطبیقی- استراتژیک» مورد بررسی قرار بدهم.
در تجربه جنگ با عراق، مشخصه های تهاجم زمینی، با هدف اشغالگری، منطق دفاع مردمی را با حضور «نیروهای اجتماعی» که با پیروزی انقلاب در صحنه حضور داشت، فراهم کرد. به همین دلیل امکان دفاع و برخورداری از قدرت دفاعی در برابر حمله عراق شکل گرفت. در حالیکه در جنگ 12 روزه با اسرائیل، قدرت تهاجمی ایران که حاصل تلاش های سه دهه گذشته و «ثبات سیاسی» بود، مانع از گسترش اهداف نظامی اسرائیل، به اهداف سیاسی و ایجاد بی ثباتی در کشور شد. ملاحظه یادشده بیانگر پیوند قدرت دفاعی- تهاجمی با ثبات سیاسی و پویایی اجتماعی است که تضمین موجودیت و قدرت دفاعی کشور، وامدار آن خواهد بود.