با عرض سلام و خسته نباشید و آرزوی قبول طاعات و عبادات ماه مبارک رمضان؛ نظر خود را در مورد مقاله «نقدی بر تاریخنگاری جنگ ایران و عراق» مورخ 27 خرداد 94 به شرح زیر اعلام میدارم:
1- در مورد پاسخ به این پرسش که «آیا با مطالعه متون تاریخنگاری جنگ ایران و عراق میتوان به شناخت مناسبی از وقایع و مسائل جنگ دست یافت؟» باید عرض کنم، شاید بشود به شناخت نسبی از حوادث پی برد اما به حقایق خیر، چگونگی در ادامه عرایضم مطرح خواهد شد.
2- در مورد پاسخ به پرسش «آنچه به عنوان تاریخ گفته و نوشته میشود تا چه اندازه با واقعیات و حقایق تاریخی انطباق دارد؟» باید گفت: برابر نظر پروفسور سرجرجکلارک، علیرغم دسترسی به واقعیتهای تاریخی، تدوین حقایق تاریخ، امری ذهنی و ناممکن است، زیرا در تمام قضاوتهای تاریخی، پای افراد و عقاید در میان است و به تعداد مورخان با هر فکر و اندیشهای و در هر دوره و عصری، میتوان به تدوین تاریخ به اشکال و حتی محتواهای مختلف پرداخت. همانطوری که خودتان در مقاله مرقوم فرمودهاید، با تغییر شرایط، رویکردها عوض میشود. این رویکردهای جدید میتواند واقعی باشد یا به تبعیت از فضای سیاسی حاکم بر جامعه، غیرواقعی و حتی انحرافی باشد. آیا شما می توانستید در عصر ریاست جمهوری بنیصدر که در مسند قدرت قرار داشت، آنچه را که بعد از عزلش نوشتهاید، بنویسید؟ طبعاً خیر!. در دهههای گذشته بعضی از مورخان وابسته به یک نهاد خاص به خاطر پیروی ازعقاید و معرفت شناختی خاص خود، متأثر از شرایط محیطی، با هدف سرکوفت زدن به نهاد دیگری، از دریچه و از ابزاری به نام بنیصدر استفاده کردهاند و حقایق را نادیده گرفتهاند! بطور کلی اغلب مورخین، گزینشکنندگان واقعیت های تاریخی هستند، و این گزینش، بستگی به زمان (عصر یا دوره)، چارچوب پیشینه فکری مورخ و گفتمان غالب بر آن عصر، دارد. تکیه بر این سه عنصر میتواندانعکاسهای متفاوتی از واقعیتها توسط مورخ صورت دهد. مورخان معمولاً نمیتوانند واقعیت خالص داشته باشند. زیرا هر واقعیتی مسبوق به یک پیش فهم، پیش انگاره و تفسیر و تأویل است. بهر حال تاریخ نگار نمیتواند مجرد از مبانی معرفت شناختی خود یا عقایدی که بدان پایبند است واقعیتها را صرفاً توصیف کند و بدون دخالت در آنها، تاریخنگاری کند. تا زمانی که انسان گرفتار محدودیتهای معرفت شناختی بشری است، نمیتواند انتظار دست یافتن به معرفت نهایی و خالص نسبت به حقیقت داشته باشد.
3- شما در مقاله خود، هدف اولیه از تاریخنگاری جنگ در سپاه را مقابله با تحریف مرقوم فرمودهاید. با فرض اینکه «تحریفکنندهای» وجود دارد که به دنبال، تحریف «حادثه مهم تاریخی» است ... زیرا چنین تصور میشد که در درون مناقشات سیاسی کشور، تاریخ جنگ در خطر تحریف قرار دارد. باید در خصوص این موضوع به عرضتان برسانم در این راستا نویسندگان متعددی هستند که دانسته یا ندانسته، تحریفهای دیگری بر تاریخ جنگ اضافه کردهاند. راه دور نمیروم، در کتاب «خرمشهر در جنگ طولانی» چاپ 1387 که خود حضرتعالی یکی از مؤلفین آن هستید، در صفحات 298 و 299 چنین مرقوم فرمودهاید که «سرهنگ بهبهانی که استاد دافوس بود در اطاق جنگ در اثر شنیدن خبر نادرست، حالش بهم خورد و نقش بر زمین میشود (به عبارتی از هوش میرود)» در حالیکه حقیقت چیز دیگری بود. ایشان بر اثر ترکش خمپاره دشمن مجروح و به بیمارستان تخلیه میشود و بعدها جزء طراحان جنگ در قرارگاه کربلا در کنار شهید سپهبد علی صیادشیرازی خدمات ارزندهای انجام داد و نقش زیادی در پیروزی ها داشت و مفتخر به دریافت نشان فتح گردید و بالاخره 20 روز پیش به ملکوت اعلا پیوست، روحش شاد. ملاحظه می فرمائید چقدر ساده با یک نقل قول نادرست از برادر رجبزاده، هویت و شخصیت واقعی این اسطوره خدشه دار میشود!
4- به رغم این که اکنون بیش از 37 سال از آغاز جنگ و 27 سال از پایان آن میگذرد و کتاب های متعددی در این زمینه به رشته تحریر درآمده، اما بررسی دقیق آنها نشان میدهد که اغلب از خلوص لازم برخوردار نیستند. این که مرقوم فرمودهاید اخیراً ارتش به مسائل سیاسی توجه کرده و سپاه عملیات های نظامی و نقش سپاه را مورد بررسی قرار داده، باید به عرض برسانم این عمل هم منبعث از مسائل سیاسی است و رویکردی معنادار است و باید روی آن تأمل کرد و سوال شود چرا؟
5- نکته مهمی که لازمست به عرضتان برسانم این است که از مجموعه کتاب های فراوانی که جنابعالی تألیف فرمودهاید شاید بیش ازیکی دو جلد در ارتش یافت نشود و بهمین شکل شاید بیش از یکی دو جلد از کتاب های منتشر شده توسط ارتش در سپاه وجود نداشته باشد. در واقع تعامل و همکاری علمی مثبتی بین این دو ارگان وجود ندارد. گمان نمیکنم از مجموع 7 جلد کتاب تحلیلی که توسط این حقیر در مورد عملیات ها تالیف گردید، بیش از یکی دو جلد در سپاه وجود داشته باشد.
6- در پایان عرایضم، ضمن تشکر از تلاش بیوقفه جنابعالی در امر نگارش تاریخ، به عنوان یک محقق و نویسنده کوچک، با محتوای پاراگراف آخر مقاله آن جناب، هم نظر و موافقم و دسترسی به حقایق جنگ با رویکرد و روش صورت گرفته در گذشته را غیرممکن میدانم، معتقدم برای دسترسی به حقایق ضرورت دارد از روشهای تحقیق علمی استفاده شود. در واقع کتاب ارزشمند کتابی است که از خروجی پروژههای تحقیقاتی نشأت گرفته باشد.
- برچسب ها:
تاریخ نگاری، امیر معین وزیری، تحریف جنگ، نقدی بر تاریخ نگاری، -
درج یادداشت امیر معین وزیری
نشانه بلندنظری و تفکرآزادشما
بوده و اثباتی است برتوجه به
وقایع جنگ از زوایای گوناگون
ولو اینکه اختلاف سلیقه ویا حتی
عقیده وجود داشته باشد چراکه هر
سرس نظری دارد .